آیا پیش از ظهور چپ و اندیشههای مشابه با آن در یکیدو قرن اخیر و کمی پیشتر، میتوان جریانهای نزدیک به آن را در تاریخ قدیمتر ایران (و جهان اسلام) ردیابی کرد؟ شاید. دستِکم در نگاه اول، «فتیان» یا «اهلفتوت» از گروههایی بهنظر میرسند که قاعدتاً باید بتوان در کار و کردارشان سراغ از ایندست باورها گرفت. چند خطی در شرح این ایده نوشتهام.
جز برخی فتوتنامهها و دیگر اسناد پراکنده، دادههای متقنی دربارهٔ شیوهٔ زیست فکری و عملی اهلفتوت موجود نیست. پیشینهٔ اجمالی آنان بدین قرار است:
فتوت از صدر اسلام و تا زمان امویان و عباسیان بیشتر مسلکی فردی بود و تشکیلات مستقلی نداشت. اما با گذشت زمان بهتدریج (از سدهٔ سوم) به نهادی اجتماعی تبدیل شد که در قالب گروههایی از جوانان دیده میشد: ۱. گروههایی از جوانان که در فضایی از وحدت و علاقهٔ متقابل در کنار هم میزیستند و این نزدیکی به اشتراک اموالشان میانجامید؛ ۲. گروههایی از جوانان که از نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی به تنگ آمده و خواهان عدالت بودند. در سدههای آغازین اسلامی، بهعلت احیای برخی رسوم اقتصادی و اجتماعیِ جاهلی بهدست برخی صحابه و نیز حاکمان اموی و عباسی، اندکاندک گروهی ناراضی به وجود آمد که اعضای آن عمدتاً از شیعیان بودند. همین مسائل باعث پیوند شیعه و اهلفتوت شد. با انتقال پایتخت اسلامی از شام به بغداد، فتوت نیز به آنجا انتقال یافت و در آن منطقه کارکردی دیگر پیدا کرد: غارت دکانها، بازارها و خانههای ثروتمندان؛ یعنی انتقام از ثروتمندان و طبقهٔ متمکن جامعه بهعلت توزیع ناعادلانهٔ ثروت. پس از پایانگرفتن حکومت عباسیان نیز فتوت در عصر مغولان و ایلخانان گسترش یافت و به بلاد روم و آناتولی منتقل شد. در این دوره، کارکردهای اخلاقی و اجتماعی بر کارکردهای سیاسی فتوت پیشی گرفت و خانقاه تبدیل به محلی برای دستگیری از مردم ناتوان شد. در مجموع، فتوت در قالب کارکرد دوگانهٔ نهضت و نهاد، تا پایان قرن هشتم هجری به ایفای نقش در جوامع اسلامی پرداخت.
اینها را شاید بتوان رگههای بسیار رقیقی از گفتمان چپ دانست. عدالتخواهی و برابریطلبی در امور اقتصادی، بهخودیِخود مؤید چپگرایی نیست؛ اما اولویتداشتن این امور برای گروه یا جریان یا نهضتی، اگر در کنار برخی دیگر از گزارهها و اصول قرار بگیرد، نشانهای مهم در تأیید فرضیهٔ چپگرایی تلقی میشود. مسلّماً برای اثبات این موضوع به دادهها و بررسیهای بیشتری نیاز هست؛ مانند نسبت میان فتوت و دولت (حکومت). شکافهای مهمی را هم میتوان میان این دو گرایش سراغ گرفت که شاید مهمترین آنها موضوع مذهب و دخالت آن در جامعه باشد.
بخشهایی از این یادداشت برگرفته از این مقاله است: (+)